آقا علیآقا علی، تا این لحظه: 13 سال و 14 روز سن داره

آقا علی فسقولی

عکشای نفشمون از 19 تا 20 ماهگیش

روز حضرت علی اصغر (ع)محرم آذر 91   عاشقتییییییییییییییییییییم فبونت بشم ایشالا .همیشه در پناه خدا باشی قند عشلم دارم فردا میرم سفر حج به خدا میسپارمت و اولین باره که ازت دور میشم زندگیم ولی  دلم به این گرمه فالله خیرا حافظا و هو ارحم الراحمین مادر واسه تو و همه نی نیا دعای عاقبت به خیری در آخرتو دنیا رو داره و اینکه اینقدر بالا بری که بتونی یار امام زمان بشی قبونت برم و از دنیا رفتنت شهید شدن باشه. بهت افتخار میکنم.هر کی وبلاگ  علی جونمو میخونه از خانواده و دوستا و آشناها هر بدی ازم دیدید به خاطر رضای خدا حلالم کنید منم اونجا د...
18 بهمن 1391

از 19 تا 20 ماهگی جیگل مامانی و بابایی قندعشلمون

شلام عشل من.حالت شه توله؟تو آذر91 کلی بلا شدی.تازه 24 ام آذر تولدم بود.که طاله از تبریز اومد یه 8 -9 روز موند پیشمون جیگلم.که تولد منم اهواج باشه طاله.بعدش باباییت بلام کادو خلید وتولد گلفت.کیکم خلید. طاله و عمو حجتم بودن جیگلم.باباییت گشنش بود مش تو عشلم.هی میخواس زود تموم شه کیکو بخوله. خلاشه هی توام هرچی رو میز بودو میخواستی خلاب کالی کنی.مجبول شدیم هملو زود جم کنیم از دشت فوجولیات عشلم. طاله بیچاره ام که تا از خواب پا میشد.دستشو میگرفتی.صبونه نخولده میبردیش تو حیاط با تو باجی کنه. تو این ماه کلمه جدیدی که گفتی جیگلم این بود یه عروسک داری میگه آی لاو یو توام گفتی "آ لا یو"الهیییییییی.خیلی بانمک گفتی شیکلم.بقیه کلمه های قبلی رو هم میگی....
14 بهمن 1391

از 18 تا 19 ماهگی نفشش مامان

سلام عشل مامانییییییییییییی.چه طولی مادری.این ماه آبانه عشلم.و تو این ماه هم تو 19 ماهت شد جیگلم.هم طاله نومزدنگش روز 13 آبان بود که ما 11 آبان رفتیم قم و12 هم رسیدیم به مراسم بله برون  طاله تو رشت و 13 هم هم عقد موقتشون بود.با عمو حجت.ایشالا مبارکشون باشه و ایشالا یه عالم با هم خوشبخت بشن.الهییییییی آمین.مگه نه علی مامان.؟قربونت بشم که هر روز فوضولتر از روز قبل میشی.12 هم که قم بودیم خونه دایی هادی اینا بودیم.نزدیک 11 صبم را افتادیم به سمت رشت خاله ناهیدم از مهرشهر سوار کردیم بردیم رشت عشلم.یه هفته رشت بودیم با خانواده عمو حجت رفتیم بام سبز لاهیجان بابا بزرگم سوار قطار شهر بازیت کرد کلی خوست اومد عشلم.فرداشم رفتیم موزه میراث روستایی...
12 بهمن 1391

از ۱۷ تا ۱۸ ماهگی جیگل مامانی

شلام عشل مامان.قربونت بشم ایشالا.چه قد فوژلی آخه مادری.الان ‍چن ماهه لب تا‍پم خراب بود عشلم خیلی عقب موندم.الان یک سالو نه ماهته عشلم و من دارم مطلب ۱/۵ سالگی عشلمو مینویشم.مامانی تو این ماه که مهر ۹۱ باشه اومدیم اهواز به صورت رسمی.این ماه همش درگیر چیدن خونه بودم جیگلم.تو ام همش شیطونی میکلدی و نمیزاشتی مادر کاراشو بکنه.فوجولم.خلاصه خیلی بلا شدی عشلم.الان از مبلا میری بالا و هی چراغا رو خاموش روشن میکنی.هر چی ام میگیم علی جون حالا یا روشن کن یا خاموش الکی پاتو بلن میکنی و وانمود میکنی که حالا که میخوای کاری که بهت گفتیمو انجام بدی قدت نمیرسه فوجولم.نه وجدانن خودت بعدا بزرگ شدی مادر قضاوت کن ببین چهههههههههههه قددددد فوجولیییییییی...
8 بهمن 1391
1